تصمیم: معنی تصمیم / مهارت تصمیم گیری صحیح / مراحل تصمیم گرفتن
تصمیم: معنی تصمیم / مهارت تصمیم گیری صحیح / مراحل تصمیم گرفتن
تصمیم: در این مطلب از بخش روانشناسی و موفقیت در وب سایت نایریکا به تصمیم, تصمیم چیست, تصمیم گرفتن, معنی تصمیم, مهارت تصمیم گیری, مراحل تصمیم گرفتن, تصمیم گیری فردی, تصمیم گیری چیست, مهارت تصمیم گرفتن, تصمیم درست, چطور تصمیم درست بگیریم می پردازیم.

تصمیم, تصمیم چیست, تصمیم گرفتن, معنی تصمیم, مهارت تصمیم گیری, مراحل تصمیم گرفتن, تصمیم گیری فردی, تصمیم گیری چیست, مهارت تصمیم گرفتن, تصمیم درست, چطور تصمیم درست بگیریم
معنی تصمیم
تصمیم یعنی شکل گیری یک فکر برای انجام کارهای مختلف. تصمیم گیری تقریبا مشکل است چرا که متاسفانه عوامل محیطی تاثیر بسیاری روی آن می گذارند.
اگر بی حال و خسته باشیم ممکن است تصمیم بگیریم پاهایمان را دراز کنیم و تلویزیون ببینیم. اگر خوشحال و سرحال باشیم تصمیم می گیریم به مهمانی برویم، دوستانمان را به رستوران دعوت کنیم. فکر ما بسته به نوع فعالیتی که پیش رو داریم به شیوه هایی بسیار عجیب عمل می کند. باید در ذهن خود روشن کنید که دقیقا می خواهید چه تصمیمی بگیرید؟ چرا این تصمیم لازم است و چگونه باید به آن جامه عمل پوشاند؟!
آیا واقعا باید تصمیم گرفته شود؟
نکته ضروری برای شروع تصمیم گیری، تشخیص این است که آیا واقعا تصمیم گیری لازم است؟
در این مرحله دو خطر وجود دارد: عدم تصمیم گیری درست در زمانی کهک نیاز ا ست فورا وارد عمل شویم یا تصمیم گرفتن در جایی که نباید کاری انجام داد.
عدم تصمیم گیری در مواقع لزوم:
بسیاری از ما زنان درست تصمیم گیری را تشخیص نمی دهیم و این مورد در زندگی شخصی و حرفه ای هر یک از ما به راحتی بارها اتفاق می افتد که گاهی اوقات جبران آن امکان پذیر نیست.
آیا تا به حال وسوسه شده ا ید که علائم یک فاجعه را ندیده بگیرید و اقدامی سریع انجام ندهید؟ مثلا سیم لخت را پشت یخچال ببینید ولی اقامی نکنید تا آشپزخانه آتش بگیرد؟ بوی گاز را احساس کنید ولی حوصله وارسی لوله های گاز را نداشته باشید؟ شیر آب را در حال چکه کردن ببینید و واشر آن را عوض نکنید؟
یکی از علل رایج این اقدام نکردن ها، تنبلی یا بی تفاوتی است. انجام کار همیشه دشوار است حتی می تواند برای بعضی افراد دردناک باشد. اما گاهی این درد مانند درد یک آمپول آنتی بیوتیک خاصیت شفا دهندگی دارد. شاید شما مجبور شوید به دنبال استشمام بوی گاز نصف آشپزخانه خود را خراب کنید تا لوله خراب را بیابید و زخمت و دردسر بنایی را تحمل کنید ولی به انفجار خانه می ارزد، این طور نیست؟
تصمیم گیری غیر ضروری:
باغبانی را در نظر بگیرید که مرتب ریشه گیاهان را از خاک بیرون می کشد تا ببیند آیا ریشه ها خوب رشد کرده اند یا نه!
گاهی اوقات وسوسه ایجاد تغییر، فقط به خاطر خود تغییر است. دختر جوانی که در یکی از کلاس هایم شرکت می کرد به رغم داشتن چهره ای زیبا، تصمیم گرفت یک عمل زیبایی انجام دهد که متاسفانه عمل او خوب انجام نشد و منتهی به چهره ای شد که حتی مورد رضایت خودش نیز نبود. وقتی از او پرسیدم که چرا این کار را انجام دادی، واقعا دلیل خاصی برای این کار نداشت؛ او فقط می خواست تغییر کند!
ممکن است احساس یکنواختی به شما دست داده باشد و بخواهید کاری نو انجام دهید. شاید محبور به تغییر باشید. در هر حال مراقب باشید که تصمیم گیریتان بی دلیل و از روی هوی و هوس نباشد. برای اجتناب از تصمیم گیری غیر ضروری می توانید عجله نکنید و راجع به هر موضوعی به اندازه کافی فکر کنید. هیچ کس از فکر کردن و مشورت متضرر نشده است.
تصمیم گیری چیست و چه مراحلی دارد؟
تصمیم گیری بخشی جداییناپذیر در تمام سازمانها و هر نوع مدیریتی است. در واقع عملکرد هر مدیر، با مهارت تصمیمگیری و تصمیمات عقلانی و مؤثر او مشخص میشود. هر مدیر صدها تصمیم به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه در جهت پیشبرد کارهای سازمان و اهداف آن، میگیرد. به علاوه، تصمیمات ارزشهای اصلی عملکردی را تشکیل میدهند که هر سازمان برای حصول اطمینان از رشد و پیشرفت محصولات و خدمات خود، میگیرد. در این مطلب تصمیمگیری را تعریف و فرآیند صحیح آن را شرح میدهیم.
تعریف تصمیم گیری
عبارت تصمیم گیری به معنای فکر کردن و انتخاب یک راهحل از میان چندین راهحل موجود برای انجام یک موضوع مهم است و بیشتر در میان گروهی از افراد یا یک سازمان انجام میشود. فرآیند تصمیمگیری در یک سازمان امری مشورتی است که توسط متخصصان انجام صورت میگیرد تا بهترین تصمیم برای عملکرد هر چه بهتر آن گرفته شود.
بدین ترتیب تصمیمگیری فرآیندی متداول و پویاست که سایر فعالیتهای سازمان را تحت تأثیر قرار میدهد و اهمیتی اساسی در عملکرد آن دارد. از آنجایی که تصمیمگیری فرآیندی ذهنی است، علاوه بر بلوغ فکری به اطلاعات فراوان، مهارت و تجربه نیاز دارد.
به عنوان تعریفی دیگر، میتوان تصمیمگیری را عملی برای چک کردن و متعادل سازی روند پیشرفت سازمان به حساب آورد. این یعنی تصمیمگیری به دنبال نوعی هدف است که از جمله آنها میتواند به اهداف از پیش تعیین شده سازمان و مأموریتهای آن اشاره کرد.
برای دستیابی به این اهداف ممکن است سازمان با مشکلات اداری، عملیاتی، بازاریابی و… مواجه شود. برای رفع این مشکلات نیز اتخاذ تصمیمهای دیگر نیاز است. بنابراین همانطور که گفتیم، فرآیند تصمیمگیری قطع نمیشود و دائما در جریان است. البته برای یک تصمیمگیری صحیح باید زمان زیادی صرف شود تا مؤثر واقع گردد.
موارد تاثیرگذار در یک تصمیم گیری درست عبارتند از:
۱. تعریف مشکل
۲. جمع آوری اطلاعات کافی
۳. مشورت و بررسی تمام گزینهها
۴. انتخاب بهترین گزینه ممکن
۵. برنامه ریزی و اجرا
۶. پیگیری کارهای انجام شده
موارد مذکور زمان زیادی نیاز دارند و در رابطه با تمام تصمیمات سازمان صادق است. با این حال گرفتن تصمیمی مؤثر و نتیجهبخش، ارزش وقت گذاشتن را دارد.
تقابل تصمیمگیری فردی و تصمیمات سازمانی
افراد معمولاً تمایل دارند قبل از انجام دادن کاری یا قبول حرفی، فکر کنند، نظر دهند و سؤال بپرسند. این کار میتواند رفتار فرد را مثمر ثمرتر کند. در حالی که گاهی اوقات میتواند مشکلاتی را هم به دنبال داشته باشد.
مزیتهای تصمیم گیری فردی
مزایا تصمیمگیری فردی عبارت است ار:
۱. فرد به تنهایی میتواند بسیار سریعتر تصمیم بگیرد. در حالی ممکن است در یک تصمیمگیری گروهی، تحت تأثیر نظرات دیگران قرار بگیرد. به علاوه زمان زیادی نیز برای اتفاق نظر گروه نیاز باشد.
۲. اگر فردی به تنهایی تصمیمی بگیرد نمیتواند از پذیرش مسئولیت آن شانه خالی کند. در حالی که در یک تصمیمگیری گروهی، میتواند به راحتی از زیر بار مسئولیت فرار کند و تقصیر مشکلات پدید آمده را بر عهده دیگران بیندازد.
۳. تصمیمگیری به تنهایی میتواند در هزینهها، وقت و انرژی صرفهجویی کند. در حالی تصمیمگیری گروهی پول، وقت و انرژی زیادی نیاز دارد.
۴. تصمیمات فردی متمرکزتر هستند.
معایب تصمیم گیری فردی
در مقابل مزایای تصمیم گیری فردی، این نوع تصمیم گیری معایبی نیز دارد که عبارتند از:
۱. یگ گروه توانایی بیشتری برای جمع آوری اطلاعات و دادهها دارد.
۲. یک فرد در هنگام تصمیمگیری از دیدگاه خود به موضوع مینگرد، اما گروه اعضای زیادی دارد و میتواند از دیدگاههای متفاوت آنها استفاده کرده و تصمیمات معقولتری بگیرد.
۳. یکی دیگر از مزیتهای کار گروهی، کشف استعدادهای پنهان و شایستگیهای اعضاست.
۴. در کار گروهی، علایق همه اعضا در نظر گرفته میشود.
مهمترین مراحل فرآیند تصمیم گیری
در این بخش، ۷ مرحله اساسی و لازم در فرآیند تصمیمگیری را شرح میدهیم.
۱. علت اصلی را به خوبی شناسایی کنید
اولین قدم به منظور تصمیمگیری صحیح، شناسایی مشکل و فرصتی است که شما را مجبور به تصمیمگیری کرده است. بنابراین مشخص کنید که چرا این تصمیم باید گرفته شود و چگونه میتواند شما را از رقبا متمایز کند.
۲. اطلاعات جمعآوری کنید
در مرحله بعد باید اطلاعات جمع آوری کنید تا بتوانید منطقی و براساس حقایق تصمیم بگیرید. این کار هم به ارزیابی ارزشها، تعیین اطلاعات مرتبط با تصمیم مورد نظر و نحوه دستیابی به آن نیاز دارد. بنابراین از خود بپرسید که چه چیزی را باید بدانید و سپس از هر چیز یا هر کسی که میتواند این اطلاعات را در اختیارتان قرار دهد، تحقیق کنید.
۳. گزینههای جایگزین را بشناسید
زمانی که به اندازه کافی اطلاعات جمع آوری کرده و درک درستی از شرایط داشتید، زمان بررسی سایر راه حلهایی است که میتوانند یکی دیگر از گزینههای شما برای تصمیم گیری باشند. این مرحله کمک میکند تا بهترین روش برای رسیدن به هدف را شناسایی کنید.
۴. گزینهها را ارزیابی کنید
مرحله چهارم، مرحله ارزیابی گزینههای پیش رو است. در این بخش باید گزینهها را امکانسنجی کنید و میزان قابل قبول، مطلوب و به صرفه بودن آنها را ارزیابی کنید. باید بتوانید جوانب مثبت و منفی تمام گزینهها را به خوبی بسنجید.
۵. انتخاب کنید
حال نوبت انتخاب است. بعد از آن که تمام خطرات و مشکلات هر کدام از گزینهها را به خوبی ارزیابی کردید، میتوانید بهترین، سودآورترین، کمهزینهترین، محتملترین و سریعترین گزینه را انتخاب کنید.
۶. اقدام کنید
در این مرحله به برنامهای برای اجرا نیاز دارید. این برنامه شامل شناسایی منابع مورد نیاز و حمایت کارمندان و ذینفعان است. همکاری دیگران در اجرای تصمیم، یکی از اصلیترین مراحل اجرایی شدن آن است. بنابراین برای هر گونه مخالفت، سؤال یا نگرانی احتمالی آمادگی داشته باشید.
۷. تصمیم خود را بازنگری کنید
یکی از مراحل مهمی که معمولاً نادیده گرفته میشود، بازنگری تصمیم است. بازنگری میتواند کارهایی که در پیشرفت و موفقیت اهداف سازمان مؤثر بوده و همچنین تصمیمات اشتباهی که موجب ضرر شدهاند را شناسایی کند. به علاوه اموری که باید برای دفعات بعد اصلاح شوند را برایتان مشخص میکند.
چالشهای موجود در تصمیمگیری
هر چند که مراحل معرفی شده در بالا میتوانند در یک تصمیمگیری صحیح کمک بسیاری کنند، اما باز هم ممکن است چالشهایی دیگر به وجود آید. در ادامه این چالشها را معرفی و راهحل هر کدام را شرح میدهیم.
۱. جمع آوری اطلاعت بیش از حد نیاز
جمع آوری اطلاعات از حیاتیترین مراحل تصمیم گیری است، اما باید مراقب بود تا به اندازه کافی اطلاعات جمع آوری کرد و از افراط اجتناب نمود. بر اساس تحقیقات صورت گرفته، اطلاعات بیش از حد میتواند شما را گیج و سردرگم کند. به علاوه اطلاعات بسیار زیاد میتواند حقیقتبینی و بصیرت را کور کند و منجر به تصمیماتی اشتباه شود.
متقابلاً اطلاعات کم و بسنده کردن به یک منبع اطلاعاتی، شما را متعصب و محدود به همان اطلاعات کم میکند. آگاهی و اطلاعات ناقص، نتیجهای فاجعهبارتر دارد.
۲. تشخیص اشتباه
در اغلب مواقع مشکلات، خطرات و احتمالات پیرامون تصمیم قابل مشاهده است، در این حالت تصمیمگیری نتیجهای درست خواهد داشت، اما در مواقعی ممکن است تصمیم پیچیده و تصمیمگیری مشکل باشد. در این صورت تشخیص روش درست و دیدن مشکلات و خطرات، دشوار میشود و ممکن است منجر به تصمیمی اشتباه شود.
برای مقابله با این مشکل میتوانید علاوه بر تحقیقات کاملتر، با متخصصانی در زمینه تصمیم خود صحبت کنید و از تجارب و تخصص آنها در جهت راهنمایی هر چه بهتر و روشنتر کردن مسیر، استفاده کنید. همچنین استفاده از مشاورههای متخصصین موجب صرفهجویی در وقت، هزینه و انرژی شما خواهد شد.
۳. اطمینان بیش از حد به نتیجه
حتی اگر تمام مراحل ذکر شده در بالا را مو به مو اجرا کنید، هنوز هم این احتمال وجود دارد نتیجه همان چیزی نباشد که انتظارش را داشتید. بنابراین بهتر است همیشه یک پلن دوم یا گزینه جایگزین داشته باشید تا در صورتی که با چنین شرایطی مواجه میشوید، از آن استفاده کنید.
البته عدم اعتماد به خود و نتیجه تصمیمگیری هم مشکلات خاص خود را دارد و میتواند موجب نتایج منفیتری شود. پس سعی کنید حد اعتدال را رعایت کنید، تمام تلاش خود را برای یک تصمیمگیری مؤثر به کار بگیرید، به تلاشهای خود ایمان داشته باشید و همواره یک نقشه جایگزین برای جلوگیری از شکست داشته باشید.
سخن پایانی
تصمیم گیری از جمله مهارتهای حیاتی برای هر مدیر است. همچنین در هر کسب و کاری، هر کدام از افرادی که سِمَتهای مهمی مانند رهبری تیم یا گروهی را در اختیار دارند، باید این مهارت ضروری را داشته باشند. پیروی از رویهای منطقی مانند آنچه در این مطلب معرفی شد و همچنین آگاهی کامل بر چالشهای متداول، میتواند منجر به تصمیمگیری آگاهانه و منطقی شده و نتایج مثبتی به دنبال داشته باشد. به علاوه، برای افزایش مهارتهای تصمیمگیری خود میتوانید از نکات موجود در مطلب روشهای تقویت مهارت تصمیمگیری هم استفاده کنید.
مهارت تصمیم گیری
اگرچه همهی ما قدرت تصمیمگیری داریم اما تصمیمگیری هوشمندانه و صحیح نیاز به مهارت دارد. همهی ما تجربهی تصمیمگیری اشتباه و پیامدهای ناخوشایند آن تصمیم را داریم. برخی از تصمیمهای غلط درباره موضوعات کم اهمیت هستند و تاثیر چندانی در زندگی و سرنوشت ما ندارند اما تصمیمگیریهایی در زندگی هر فردی وجود دارد که از اهمیت بسیار بالایی برخورد است و پیامدهایی آن ما را تا آخر عمرمان درگیر میکند.
محققان معتقدند کسانی که هوش هیجانی بالاتری دارند تصمیمات بهتری میگیرند، چرا که آنها میتوانند وجوه مختلف قضیه را از هم جدا کنند و نگرانی ها و اضطراب مربوط به مسائل دیگر را در تصمیمشان دخالت ندهند.
شهود و استدلال در تصمیم گیری
روند شهودی به معنی استفاده از شهود یا ندای درونی است. شهود ریشه در واقعیت ندارد بلکه بر اساس درک و برداشت شما است. شهود روش قابل قبولی برای تصمیم گیری است، اما عموما برای تصمیمات ساده یا سریع مناسب تر است.
روند استدلالی یعنی از شواهد و جمع بندی اطلاعات و آمار موجود در زمینه مورد نظر استفاده شود. تصمیمات پیچیده تر باید با روشی رسمی تر و ساختار یافته تر اتخاذ شوند، که معمولا شامل هر دو روش شهودی و استدلالی میشود.
تصمیم گیری منطقی شامل هفت مرحله است:
مرحله اول: مواجه شدن با تصمیم
برای مواجه شدن باتصمیم و اجتناب نکردن ازتصمیمگیری، وجود چند ویژگی زیر ضروری است:
۱ .آگاه بودن از اطلاعات: بسیاری از تصمیمگیریها را محیط برمیانگیزد.
برای مثال فرد در مورد خطرات مصرف سیگار چیزهایی را یاد میگیرد و سپس با ین تصمیم مواجه میشود که سیگار را ترک کند.
۲ .آگاه بودن از نیازهای درونی: فرد تغییراتی را در خواستهها و آرزوهای خود حس میکند و این تغییرات درونی، وی را تحریک میکند تا برای بدست آوردن آنچه که میخواهد، تصمیم بگیرد.
۳٫وضوح و تمرکز بر موضوع: تصمیمها باید واضح و مشخص باشند.
برای مثال این موضوع که «من از وضعیت زندگیام ناراضی هستم»، بسیار کلی است. در چنین مواردی باید از یک جمله احساسی مبهم فراتر رفت و در یک جملهی مشخص و واضح رسید.
مرحله دوم: ایجاد حق انتخابها و جمعآوری اطلاعات درباره آنها
در اکثر موارد، تصمیمها شامل انتخابهای سیاه و سفید هستند. رسیدن به انتخابهای مختلف مستلزم یک فرایند خلاق است. در این مرحله، بارش فکری روش مؤثری است و میتوانیم برای تحریک تفکر خلاق، قواعد بارش فکری، یعنی عدم انتقاد از ایدهها، خوشآمدگویی به هرایدهای و اهمیت دادن به کمیت و نه کیفیت را در مورد خود نیز به کار ببریم.
پس از پیدا کردن حق انتخابهای مختلف، شروع به جمعآوری اطلاعات در مورد آنها میکنیم و گاهی از همین جمعآوری اطلاعات است که انتخابهای دیگر نیز پدیدار میشوند. هدف از جمعآوری اطلاعات، به دست آوردن اطلاعات لازم برای گرفتن یک تصمیم موفق است و اینکار مستلزم یک رویکرد منظم جهت پیداکردن و بررسی منابع اطلاعات و آگاهی از زمان پایان دادن به این کار است.
مرحله سوم: ارزیابی پیامدهای پیشبینی شدهی حق انتخابها
تصمیمگیری منطقی مستلزم ارزیابی حق انتخابهای موجود برای انتخاب بهترین تصمیم است. ارزیابی انتخابهای مختلف براساس پیامدهای مثبت و منفی کوتاه مدت و بلند مدت برای خود و دیگران صورت میگیرد.
پیامدهای مربوط به خود شامل هماهنگی با اهداف و ارزشها، میزان زمان وکوشش لازم، میزان پاداش محسوس، هزینه یا پاداش هیجانی، تأیید و یا عدم تأیید دیگران و آسایش و راحتی فیزیکی میباشد.
مرحله چهارم: متعهد کردن خود به یک تصمیم
در این مرحله تصمیم گرفته میشود و فرد متعهد میشود که آنرا انجام دهد. راههایی که میتوانند تصمیمگیریهای سخت و متعهد شدن به آنها را تقویت کنند، عبارتند از:
۱ .بررسی تطابق و هماهنگی تصمیمها با ارزشهای اساسی
۲ .بیان واضح اهداف و فهرست کردن پاداشهای اختصاصی حاصل ازتصمیمگیری و رسیدن به اهداف موردنظر (برای خود و دیگران)
۳ .بررسی دوباره حق انتخابها، اطلاعات جمعآوری شده و فرایند ارزیابی آنها
۴ .طراح بهترین راه اجرای تصمیم و چگونگی مقابله با موانع و واکنشهای منفی دیگران
۵ .توجه و به خاطر سپردن پاداشهای حاصل از گرفتن تصمیم
مرحله پنجم: طرح ریزی برای چگونگی اجرای تصمیم
وقتی تصمیم خود را گرفتیم، باید چگونگی اجرای آن را به بهترین نحو طراحی کنیم. مهارتهای طرحریزی شامل موارد زیر است:
۱ .بیان واضح اهداف و اهداف فرعی و مشخص کردن یک چارچوب زمانی
۲ .ساده و کوچک کردن کارهایی که باید انجام گیرد.
۳ .درنظر گرفتن راههای مختلف اجرای تصمیم
۴ .پیشبینی مشکلات و موانع
۵ .تشخیص منابع حمایت کننده
۶ .نوشتن طرح عمل: این طرح باید ساختار واضحی داشته باشد که نحوه رسیدن به هدف اصلی و خرده هدفهای مربوط به آن را روشن کند. علاوه بر این، در نوشتن طرح باید جزییات نیز نوشته شود و در واقع یک نقشه دقیق و عملی از چگونگی رفتن ازنقطه الف به ب باشد.
مرحله ششم: اجرای تصمیم
در اجرای تصمیم، توجه به موارد زیر ضروری است:
۱ .زمانبندی: باید بهترین زمان را برای اجرای تصمیم انتخاب کرد.
۲ .نگرانی های پس از تصمیم : این احساس نگرانی ممکن است دلایل زیادی داشته باشد.
علل نگرانی بعد از تصمیم
– ممکن است از ترک برخی عادات و یا دست کشیدن از بعضی مسائل غمگین باشیم.
– ممکن است اعتماد به نفس کافی برای اجرای تصمیم نداشته باشیم.
– ممکن است نسبت به درستی تصمیم خود تردید داشته باشیم و بخواهیم دوباره آن را وارسی کنیم.
– و یا ممکن است ازتصور عملی کردن تصمیم خود مضطرب شویم و رفتار اجتنابی داشته باشیم.
در چنین مواقعی باید به خاطر داشت که معمولاً نگرانیهای پس ازتصمیم گیری، درهنگام آغاز اجرای تصمیم زیاد است، ولی وقتی روند کار را ادامه داده و نسبت به درستی تصمیم خود اعتماد پیدا کنیم، اضطراب و نگرانب نیز کاهش مییابد.
۳ .عذر و بهانه نیاوردن: این مورد بر اهمیت پذیرش مسئولیت برای اجرای تصمیم تأکید میکند. وقتی در جریان اجرای تصمیم خود با موانع روبرو میشویم، باید به جای عذر و بهانه آوردن از خود سئوال کنیم: «در این موقعیت چه کار میتوانم انجام دهم».
۴ .پاداش دادن به خود: اجرای بعضی تصمیمها خود به خود پاداش دهنده است. در موارد دیگر میتوانیم از پاداشهایی برای تقویت خود استفاده کنیم. میتوانیم پاداش کلامی به خود بدهیم، برای مثال به خودمان بگوییم «این کار را خیلی خوب انجام دادی»، و یا با خود قرارداد ببندیم که در صورت رسیدن به پیشرفت خاصی، پاداشهایی برای خود درنظر بگیریم.
۵ .کنار آمدن با احساس نامیدی و درماندگی: وقتی کارها طبق انتظار پیش نمیرود، ممکن است احساس نومیدی و درماندگی انگیزه ما را تضعیف کند. در چنین مواردی باید به خاطر داشته باشیم که وقفه در جریان کار، بخشی از فرایند اجرای تصمیمهای دشوار و دست کشیدن از عادات مضر است. باید به جای تسلیم شدن، علت این وقفهها را پیدا کنیم و برنامهریزیهایی برای اصلاح آن انجام دهیم.
مرحله هفتم: ارزیابی پیامدهای واقعی اجرای تصمیم
در این مرحله هم چگونگی اجرای طرح عمل و هم پیامدهای دست یافتن و یا دست نیافتن به اهداف، مورد ارزیابی قرار میگیرد. درمواردی که به اهداف خود دست نیافتهایم، شاید لازم باشد تصمیم اصلی خود را بررسی نماییم و دوباره از مرحله اول شروع کنیم.
تصمیمات منطقی شامل ادراک دقیق بازخورد و عمل کردن براساس آن است. پردازش منطقی اطلاعات، به ما در تصمیم گیری و ارزیابی آن کمک میکند.
چرا گاهی احساس می کنیم نمی توانیم درست تصمیم بگیریم؟
گاهی افراد در شرایط سخت و حساس، احساس می کنند نمی توانند به خوبی تصمیم بگیرند. زیرا در شرایط بحرانی اعتماد به نفس خود را از دست می دهند.
گاهی نیز به خاطر تصمیم های اشتباهی که در گذشته گرفتهاند نمیتوانند به خود اعتماد کنند. همین امر موجب شک و تردید فرد شده و فرد احساس می کند قدرت
تصمیم گیری خود را از دست داده است. مشاوره روانشناسی به شما کمک می کند تا واقع بینانه تر با احساسات منفی خود روبه رو شوید.